جدول جو
جدول جو

معنی سررشته دار - جستجوی لغت در جدول جو

سررشته دار
دفتردار، حسابدار، کارپرداز
تصویری از سررشته دار
تصویر سررشته دار
فرهنگ فارسی عمید
سررشته دار
(نَ مَ خوَرْ/ خُرْ دَ / دِ)
منصبی از مناصب محاسباتی در دورۀ قاجاریه. نوعی از محاسبین. یکی از مراتب حسابداران، صاحب خبرت و بصیرت
لغت نامه دهخدا
سررشته دار
دفتردار، حسابدار
تصویری از سررشته دار
تصویر سررشته دار
فرهنگ فارسی معین
سررشته دار
مباشر، حسابدار، محاسب، کارپرداز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ مَ)
کسی که مخترع و مبتدع امری باشد. (غیاث) (آنندراج) :
سرمه دارد شکوه ای از چشم کافرکیش او
پیش آن سرچشمه دار نامسلمانی بگو.
ملا طغرا (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
متعلق و منسوب و دارای خویشی و قرابت و علاقه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ نَ سَ رِ تَ / تِ)
دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور. واقع در 12هزارگزی جنوب نیشابور. دارای 126تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
آنکه سر رشته امری را به دست دارد، دفتر دار، حسابدار محاسب، مامور جزو مالیات (قاجاریان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر رشته داری
تصویر سر رشته داری
عمل و شغل سر رشته دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرچشمه دار
تصویر سرچشمه دار
آنکه مخترع امریست مبدع مبتکر
فرهنگ لغت هوشیار